محل تبلیغات شما

تا کرمش در تتق نور بود

خار ز گل نی ز شکر دور بود

چونکه به جودش کرم آباد شد

بند وجود از عدم آزاد شد

در هوس این دو سه ویرانه ده

کار فلک بود گره در گره

تا نگشاد این گره وهم سوز

زلف شب ایمن نشد از دست روز

چون گهر عقد فلک دانه کرد

جعد شب از گرد عدم شانه کرد

زین دو سه چنبر که بر افلاک زد

هفت گره بر کمر خاک زد

کرد قبا جبه خورشید و ماه

زین دو کله‌وار سپید و سیاه

زهره میغ از دل دریا گشاد

چشمه خضر از لب خضرا گشاد

جام سحر در گل شبرنگ ریخت

جرعه آن در دهن سنگ ریخت

زاتش و آبی که بهم در شکست

پیه درو گُرده یاقوت بست

خون دل خاک ز بحران باد

در جگر لعل جگرگون نهاد

باغ سخا را چو فلک تازه کرد

مرغ سخن را فلک آوازه کرد

نخل زبانرا رطب نوش داد

دُر سخن را صدف گوش داد

پرده‌ نشین کرد سر خواب را

کسوت جان داد تن آب را

زلف زمین در بر عالم فکند

خال (عصی) بر رخ آدم فکند

روی زر از صورت خواری بشست

حیض گل از ابر بهاری بشست

زنگ هوا را به کواکب سترد

جان صبا را به ریاحین سپرد

خون جِهان در جگر گِل گرفت

نبض خرد در مجس دل گرفت

شعر ملا محسن فیض کاشانی درباره حضرت خدا

شعر حکیم جمال الدین الیاس نظامی گنجوی درباره حضرت خدا __ قسمت سوم

شعر حکیم جمال الدین الیاس نظامی گنجوی درباره حضرت خدا __ قسمت دوم

گره ,فلک ,گل ,دل ,ز ,جان ,زین دو ,در جگر ,را به ,سخن را ,دو سه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Mary's page سلامت دات لایف ethurunban یگان موزیک - دانلود آهنگ جدید راهیان رشد reelsmobarve Tony's style مجله علم و فناوری دبیرستان نمونه دولتی حضرت قائم (عج)-فریمان تازه های شیمی و سلامت داستان